فراموش کردم
رتبه کلی: 861


درباره من
چند پیامک عربی به فارسی - انجمن LOVE
  انت مثل الذهب بس فرق بسیط الذهب من باعه ربح وانت من باعک خسر     تو مثل طلا میمونی فقط یه فرق ساده ایی هست طلا رو هرکه بفروشه سود میکنه اما تورو هرکه فروخت ضرر کرد    * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *     &nbs...
تاریخ درج: ۹۱/۰۳/۲۳ - ۱۳:۳۷ ( 4 نظر , 1190 بازدید )
خدا
  دانشجویی به استادش گفت:  استاد! اگر شما خدا را به من نشان بدهید عبادتش می کنم و تا وقتی خدا را نبینم او را عبادت نمی کنم.       استاد به انتهای کلاس رفت و به آن دانشجو گفت: آیا مرا می بینی؟      دانشجو پاسخ داد: نه استاد! وق...
تاریخ درج: ۹۱/۰۳/۲۳ - ۱۳:۳۰ ( 6 نظر , 433 بازدید )
خرده روایت های زن و شوهری - انجمن ترگل
: خرده روایت های زن و شوهری ، تفاوت نگاه یک زن و مرد به یک موضوع ساده است؛ تفاوتی که هرچند از زبان دو انسان خاص روایت می شود اما غالبا ریشه در واقعیت های بنیادی تری دارد که آن را برای بسیاری از مخاطبان مجرد یا متاهل قابل درک می کند. زهرا الوندی و احسان عمادی، این دو روایت را جداگانه و بدون خواندن...
تاریخ درج: ۹۱/۰۳/۲۳ - ۰۹:۵۱ ( 3 نظر , 405 بازدید )
ترفندهای پاورپوینت power point - انجمن کامپیوتر
مطمئنأ تمامی شما نرم افزار مایکروسافت پاورپوینت را میشناسید. به وسیله پاورپوینت میتوانید اسلایدهایی از ناگفتنی های خود فراهم آورید ، آن را تزئین کنید و در نهایت بر روی صفحه نمایش یا به کمک یک ویدیو پروژکتور بر روی پرده به نمایش درآورید. محیط این نرم افزار بر عکس محیطMS Word جای گزافه گویی نیست ، ...
تاریخ درج: ۹۱/۰۳/۲۳ - ۰۹:۴۸ ( 2 نظر , 227 بازدید )
داستان حيرت انگيز - انجمن ترگل
در بيمارستاني ،دو مرد در يک اتاق بستري بودند.مرد کنار پنجره به خاطر بيماري ريوي بعد از ظهرها يک ساعت در تخت مي نشست تا مايعات داخل ريه اش خارج شود. اما دومي بايد طاق باز مي خوابيد و اجازه نشستن نداشت.آن دو ساعتها در مورد همسر، خانواده هايشان ، شغل، تفريحات و خاطرات دوران سربازي صحبت مي کردند.بعد ...
تاریخ درج: ۹۱/۰۳/۲۳ - ۰۹:۴۴ ( 1 نظر , 344 بازدید )
خدایا چرا من ؟
آرتوراش  قهرمان افسانه ای تنیس هنگامی که تحت عمل جراحی قلب قرار گرفت، با تزریق خون آلوده، به بیماری ایدز مبتلا شد طرفداران آرتور از سر تا سر جهان نامه هایی محبت آمیز برایش فرستادند یکی از دوستداران وی در نامه خویش نوشته بود: “چرا خدا تو را برای ابتلا به چنین بیماری خطرناکی انتخاب ک...
تاریخ درج: ۹۱/۰۳/۲۲ - ۱۷:۴۹ ( 7 نظر , 364 بازدید )
داستان فوق العاده در مورد عشق - انجمن ترگل
زنی از خانه بیرون آمد و سه پیرمرد را با چهره های زیبا جلوی در دید. به آنها گفت: « من شما را نمی شناسم ولی فکر می کنم گرسنه باشید، بفرمائید داخل تا چیزی برای خوردن به شما بدهم.» آنها پرسیدند:« آیا شوهرتان خانه است؟» زن گفت: « نه، او به دنبال کاری بیرون از خانه ر...
تاریخ درج: ۹۱/۰۳/۲۲ - ۱۷:۴۲ ( 4 نظر , 350 بازدید )
داستان عشق - انجمن LOVE
روزگاري در جزيره اي دور افتاده تمام احساسها در كنار هم به خوبي و خوشي زندگي مي كردند خوشبختي. پولداري. عشق. دانائي. صبر.غم. ترس...هر كدام به روش خويش مي زيستند . تا اينكه يك روز دانائي به همه گفت: هر چه زودتر اين جزيره را ترك كنيد زيرا به زودي آب اين جزيره را خواهد گرفت اگر بمانيد غرق مي شوي...
تاریخ درج: ۹۱/۰۳/۲۲ - ۱۷:۴۱ ( 3 نظر , 311 بازدید )
داستان پیرمرد وپسرش - انجمن ترگل
پیرمردی تنها در مینه سوتا زندگی می کرد . او می خواست مزرعه سیب زمینی اش راشخم بزند اما این کار خیلی سختی بود .تنها پسرش که می توانست به او کمک کند در زندان بود پیرمرد نامه ای برای پسرش نوشت و وضعیت را برای او توضیح داد پسرعزیزم من حال خوشی ندارم چون امسال نخواهم توانست سیب زمینی بکارم من نمی خو...
تاریخ درج: ۹۱/۰۳/۲۲ - ۱۷:۳۹ ( 4 نظر , 368 بازدید )
داستان جالب و آموزنده زوجی که عاشق یکدیگر بودند - انجمن ترگل
پس از ۱۱ سال زوجی صاحب فرزند پسری شدند. آن دو عاشق هم بودند و پسرشان را بسیار دوست داشتند. فرزندشان حدوداً دو ساله بود که روزی مرد بطری باز یک دارو را در وسط آشپزخانه مشاهده کرد و چون برای رسیدن به محل کار دیرش شده بود به همسرش گفت که درب بطری را ببندد و آنرا در قفسه قرار دهد. مادر پر مشغله موضوع...
تاریخ درج: ۹۱/۰۳/۲۲ - ۱۶:۰۷ ( 2 نظر , 363 بازدید )
چگونگی درج آگهی در سایت و قسمت تبلیغات سایت و اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی urg.ir
کاربران آنلاین (0)